آواز نجات XX
[0] ازیزان جوان شنونده به نظر شما اگر دوتا خانه شبیه به هم اما یکی بر پی و بنیادی محکم و قبی و دیگری بر بنیادی نامحکم و ضعیف ساخته شده باشن کدام خانه در برابر توفان و سیل شدید پا بر جا میمونه؟
[1] آستی چطور میشه خانه زندگی رو بر روی پی و بنیادی ساخت که توفانهای شدید نتونن اون رو خراب و ویران کنن؟
[2] تشفیق می کنیم به برنامه جالب و آموزندهی که تحیه کرده ایم توجه کنیم با گوش های روحانی خوب گوش کنین صدای خنده خداوند رو میشنوید ظاهران اون روز من گوش های روحانی بسته بودم و نقشه خداوند در زندگی خودم بیخبر بودم میخوام خیلی صادقانه بگم چون خداوند خودش میدونه بهتره که شما بدونید که هیچ وقت رضایت درونی نداشتم اون آرامه شیری که میخواستم در زندگی خودم تجربه نمیکردم به خوبی اونطوری که به من یاد داده بودند فهمیده بودم که در روز داوری یه نفر که واقعا هم نمیدونستم چه کسی تمام اعمال درست و نادرست من در زندگی این برنداز خواهد کرد و اون وقت من رو به بهش و یا جهنم بستگی به این که چجور آدمی بودم خواهد فرستاد.
[3] به همین جهت اون آرامش و راحتی خیال و هیچ وقت احساس نمی کردم.
[4] حتی اون سالایی که در روز 17 رکت نماز می خوندم و تا اونجا که بدن ضعیف من اجازی می داد روزه می گرفتم.
[5] همیشه یه سوال بزرگ منو زرج می داد و خیلی به دنبال جواب اون می گشتم سوالی که مثل یه دیوار قطور بین من و روحم زندگی و عبدیت قرار گرفته بود و اون این که اگه هم زمانی تصمیم بگیرم که زندگی بدون گناهی رو دنبال بکنم که اونم البته غیر ممکنه چه کسی سنگینی گناهان جوانی منو که خیلی هم زیاد هستن هم خواهد کرد تا این که یه روز اینجا در قربت با مجده انجیل مسیح آشنا شدم اون موقع اون جوابی رو که همیشه به دنبالش بودم پیدا کردم و اون این که خون مسیح به تنهایی قادره که تمام اون گناهان من رو بشوره و من رو پاک متحر کرده و اون دیوار قطور رو غیر قابل عبوری رو که بین من و خدا قرار داشت پایین بیاره هرچی بیشتر کتاب مقدس رو میخوندم و به خداون نزدیکتر می شدم بیشتر و بیشتر از آرامش مخصوص او برخوردار می شدم حتی در طول زمانی که از تمام مشکلات مالی و امنیتی یک دانشوی خارجی جوان در یک مملکت قریب او برمی کردم دلائل زیادی داشتم که می تونستم خودمو قانعه بکنم که محصیحی نشم از جمعه مشکلاتی که می تونستم از جنبه های سنتی، آداب و رسوم، مذهبی، جفا و غیر ایجاد بکنم که زندگی سخت خودم رو سختر بسازم ولی همه این ها فریب دهنده و انسانی بودند زمانی رسید که تصمیم گرفتم در مقابل خداوند زانو بزنم و ایسا مسیح و بنوان تنها خداوند و منجی خودم قبول بکنم و این باعث تغییرات زیادی در زندگی شخصی من شد نه منظورم این نیست که همه چیز از اون موقع عالی شد و آسمان زندگی من همیشه آفتابیه بدون عبای سنگیم بود ولی امروز چیزی رو میدونم که اون موقع نمیدونستم امروز میبیرم که چگونه خداون هم مستقیم و هم غیرمستقیم در زندگی من کار میکنه آرامش مخصوصی زندگی من رو فرا گرفته یک احساس اتمینان به این که خداون شخصا در زندگی من مداخله میکنه و شخصا از من محافظت میکنه تمام احتیاجت منو تحییه میکنه در طول روز وقتی با یا مشکلات و یا مواردی روبرون میشم که باید تصمیم بگیرم دیگه لازم نیست بیگدار به آب بزنم بلکه میتونم در دواز خداوند طلب حکمت و راه نمایی بکنم خیلی وقتا جریانت زندگی مخصوصا جوانب مالی منو سخت مسترب و مشوش میکنم ولی بعد زود بیاد میارم که به جای استراب و تشویش میتونم با پدر آسمانی خودم صحبت بکنم و از او بخوام که کمکم بکنه و بعد کلام او رو بیاد میارم که اگه ما پدران جایز الخطا اینقدر به فرزندان خودمون رسیدیگه میکنیم چقدر بیشتر پدر آسمانی ما به فکر ماست و این منو آروم میکنه در مشارکت ها و محافظ دیگه هم همینطور با برادر و خوهرهای دیگه جمع میشیم و سمیمیت و محبت رو در بین خودمون احساس میکنیم اینا همه از تجارب زندگ چه بسا در مشکلات تنگناهایی قرار گرفتم که براستی راه حلی هم وجود نداشتن ولی بعد یه ها بدون انتظار دری باز شده و راه حلی پیش اومده که به خاطر وضع مخصوصی که داشته فهمیدم که راه حل انسانی نبوده بلکه این پدر آسمانی من بوده که مشکل من را باز کرده اینا همه نمونه هایی از حقیقی بودن خداوند و کارهای عجیب او هستند با قبول خداوند ایسا و عنوان خداوند زندگی من اموز چیزی رو دارم که قبل از گرفتن این تصمیم حیاتی نداشتم با اون این که دیگه مجبور نیستم تا عبدیت سر بکنم تا یه نفر حتی یه فرشته تصمیم بگیده که آیا من بالا به طرف خدا میرم و یا این که میفتم و بقیه عبدیت رو در جهنم دور از خدا به سر میبرم امروز مطمئنم که به بهش میرم و نه تنها اون موقع تا عبدیت با اون خواهم زیست بلکه امروزم میتونم با اون زندگی بکنم و اگر چی که نمیدونم فردای من چی میشه همین که میدونم فردای من دست کیه این برای من کافیه و حتی اگه امروزم بمینم چشمانم رو از این دنیا ببندم همین چشمانم رو همون موقع باز میکنم و اون رو با دست هایی که به خاطر گناهان من سراخ شدن خواهم دیم و امروز این شادی رو دارم که من رو مجاب میکنه که دهن باز بکنم و این شهادت رو بدم این شادیی که هیچ وقت در زندگی قبری خودم نداشتم با شما در میان بذارم امروز خداوند رو برای این که من رو نجات داده شکر میکنم امروز من میدونم که هیچ چیز نمیتونه بین من و محبت خدا قرار بگیره و بی سبر و نمتظر روزی هستم که خداوندم و که به خاطر گناهانم که زیادم هستن مر و دوباره زنده شد ببینم امروز میتونم به او اتمینام بکنم چون میدونم به چی کسی ایمان آوردم با خونه ایسا بر سلید کردی جانش را فدا شک بهر مهرت که بی پایان است تو بی هم تایی خدا بند دوستت آرم هر روز زرایم دوست دارم ای خداوند هر جا جلالت هم روح قدوست را بخشیده PYM JBZ موسیقی آن تعلیمات و خاتمه آن درسها ایسای مسیح این گونه با اونها سخن گفت گفت هر کس که این سخنان مرا بشنود این تعلیمات مرا بشنود و اونها را به جا آورد او را به شخصی دانا تشبیح می کنم که خانه خود را بر سنگ بنا کرده است باران باریده، سیلابها روان گردیده، بادها وزیده و بدان خانه زوراور شده اما خراب نگردید زیرا که چنین یک خانهی بر سنگ بنا شده بود اما هر که سخنان مرا شنیده به آنها عمل نکرده باشد، مانند شخصی نادان می ماند که خانه خود را بر ریگ بنا کرده، پس همان باران باریده، همان سیلابها جاری شده و همان باتها به دان خانه وزیده و زور آورده، پس خراب گردید و خرابی آن عظیم بود.
[6] سخن می گوید و امروز نسل جوان باید انتخاب کند که خانه زندگی قلبی و درونی خود را آینده خود را بر روی چی می خواد بنا کنه بر روی ریک یا بر روی سنگ ایسای مسیم می گوید که نگاه کن به آقابت این دو خانه آن کس که کلام مرا عمل می کند او خانه خود را بر روی سخره بنا کرده است زندگی خود را زناشوی آینده خود را زندگی تحصیلی خود را زندگی شغلی خود را بر روی سنگ بنا کرده است چون که باران سیل باد و توفان اشتناب نپذیر است بعضی خانواده ها از هم می پاشند، بعضی اجتماعات از هم می پاشند، بعضی رابطه ها از هم می پاشند، بعضی روحیه ها خیلی زود از هم می پاشند، بعضی شغل ها، بعضی مشارکت ها خیلی زود از هم می پاشند، بعضی عشق ها خیلی زود از هم می پاشند.
[7] چون دختر و پسر رابطه خود را بر روی ریک بنا کردن بر روی ریک یعنی بر روی وعده یعنی فقط حرف های زیبا و قشنگ و ترهای زیبا اما هیچ وقت وارد عمل ایسارگرانه اشق نشدند نگاه بکنید که سنگ و ریک هر دو از یک جنسه اما سنگ ریک های به همفه شده است ولی ریک سنگ های خورد شده است نوع مشکلات هم یکیست چون همون باران و همون سیل و همون مشکلات بر هر دو خانه وارد میاد نوع دانش و نوع معلومات هم یکیست چون هر دو در این تعالیم در این آموزه ها بودن یعنی هر دو یک مدرک دارن هر دو یک ست اطلاعات دارن یکی بهش اول میکنه و یکی فقط او را در ذهن خود نگه میداره ایسای مسی دوت میکند مخصوصا در رابطه با آسمان جوانان عزیز تنها کافی نیست که حرفهای زیبا راجع به خدا بشنویم و فقط بشنویم و فقط به این شنیده ها احترام بگذاریم بلکه خدا میخواد از مرحله گفت و شنود ما آزاد بشیم و خانه ایمان خود را نه روی حدیث و حرف و تعریف و اینطور چیزها بلکه بر روی یک رابطه شخصی با خدا بلا بکنیم ازدواج های ما نه روی حرف ها بلکه روی روابط زنده و مشخص و عملی بنا بشود قول و قرار های ما مشارکت های شغلی ما روی سخر قرار بگیرد سوال اینه که چرا کلیسا بعد از دو هزار سال با این همه خطرات از هم نپاشیده است شکل عوض نکرده است نابود نشده است چون که ایسا کلیسا را بر روی سخره بنا کرده است، بر روی سنگ بنا کرده است و هیچ چیز نمی تواند او را نابود بکند.
[8] ایسای مسی در رابطه با تو دوست عزیزم امروز می گوید ایمان خود را نه روی حرف بلکه روی رابطه شخصی با خدا بنا بکن.
[9] برای هر نوع زندگی امیدی وجود دارد اگر اشق شما از هم پاشیده است اگر رابطه زناشویی بعضی از شنوندگان از هم پاشیده است اگر رابطه روحی و روانی و وضعیت حتی کاری شما از هم پاشیده است این باتها این توفانها برو فشار آورده امروز به شما خبر خوش میدم که میشه به ریگزار زندگی خودمون مقدار سیمان محبت خدا بریزیم و آب روح القدس را جاری بکنیم اون وقت خواهیم دید که زندگی ما خانه ایمان ما خانه زناشوی ما به یک بتون آرمه خیلی سفتی تبدیل خواهد شد علت عدم شکسته بعضی خانواده ها بر این اساسی که بر روی سنگ بنا کردن امروز بیاییم از حرف بگذاریم به عمل برسیم عملی که در رابطه با خدا لازمه اینه که چشمان خود را ببندی و بگویی ای ایسای مسیح راجب تو خیلی چیزها شنیدم.
[10] ای خداوند راجب تو خیلی تعلیمات گرفتم.
[11] خیلی چیزها راجب محبت و خوشی شنیدم.
[12] ای خداوند مردان و زنان زیادی به من راجب تو صحبت کردن اما من می خواهم تو را ملاقات کنم.
[13] با قلب من ایسای مسیح ملاقات کن.
[14] ایسایی مسیح به زندگی من وارد بشو از شنیدن حرف در مورد تو خسته شدم میخوام خودت رو ببینم و چون زنده هستی تو قادری که مرا ملاقات کنی قلب مرا فرا بگیر میخوام رابطم با آسمان نه بر اساس گفت شنود دیگران بلکه بر اساس یک رابطه عملی و عینی باشد تا ایمان من نه بر روی ریک بلکه بر روی سخره بنا شده باشد در نامی سای مسیح آمین موسیقی عزیزان شنونده در این فرصت میخواهیم برای شما دعا کنیم خدای خوب پدر آسمانی برای کسانی که این برنامه رو شنیدن و میخوان خونه زندگیشون رو روی بنیاد محکم و قابل اعتمادی بنا کنن دعا میکنیم پدر در کلامتو میبینیم که توفانها میان ولی اگه خونه زندگی ما بر روی کلمه ازلی تو ایسای مسیح و تعالیم او بنا شده باشه خونه زندگی ما به طور جاودانه برقرار میمونه پس پدر آسمانی عزیزان ما رو هدایت و کمک کن که مثل یک معمار دانا خونه زندگیشون رو بر ایسای مسیح خداوند بنا کنن که برای آمرزش گناهان ما مرد پس از مرگ روحن و جسمن زنده شد و حالا زنده است همچنین عجیزان رو کمک کن که بعد از ایمان آوردن به ایسای مسیح بر اساس سخنان و تعلیمات الهی او زندگی کنن در نام والای ایسای مسیح دعا می کنیم آمین