Insightcast AI
Home
© 2025 All rights reserved
Impressum

انجیل یوحنا - ۳۸

پیام محبت XX

--:--
--:--

Full Transcription:

[0] انجیل یوحنا با عرض سلام خدمت شنبندگان گرامی برنامه خود را شروع می کنیم تفسیر انجیل یوحنا را ادامه می دیم انجیل یوحنا فصل یازده هم از آیه سی و هشت تا پایان فصل را براتون می خونم پس ایسا در حالی که از دل آه می کشید به سر قبر آمد قبر قاری بود که سنگی جلوی آن گذاشته بودند ایسا گفت سنگ را بردارید مرتا خوهر ایل آزر گفت خداونده الان چهار روز از مرگ او می گذرد و متعفن شده است ایسا به او گفت آیا به تو نگفتم که اگر ایمان داشته باشی جلال خدا را خواهی دید پس سنگ را از جلوی قبر برداشتند آنگاه ایسا به آسمان نگاه کرد و گفت ای پدر تو را شکر می کنم که سخن مرا شنیده ای من می دانستم که تو همیشه سخن مرا می شنوی ولی به خاطر کسانی که اینجا استاده اند این را گفتم تا آنها ایمان بیاورد که تو مرا برستاده ای پس از این سخنان ایسا با صدای بلند فریاد زد ای ایل آزر بیرون بیا آن مرده در حالی که دستها و پاهایش با کفن بسته شده و صورتش با دستمالی پوشیده بود بیرون آمد ایسا به آنها گفت او را باس کنید و بگذارید برود بسیاری از یهودیانی که برای دیدن مریم آمده بودند وقتی آنچرا ایسا انجام داد مشاهده کردند به او ایمان آوردند اما بعضی از آنها پیش فریسیان رفتند و کارهایی را که ایسا انجام داده بود به آنها گذارش دادند فریسیان و سران کاهنان با شورای بزرگ یهود جلسهی تشکیل دادند و گفتند چه باید کرد؟

[1] این مرد موجزات زیادی می کند اگر او را همینطور آزاد بگذاریم همه مردم به او ایمان خواهند آود و آن وقت رومیان خواهند آمد و جا و ملت ما را خواهند گرفت یکی از آنها یعنی قیافا که در آن سال او این سخن را از خود نگفت بلکه چون در آن سال کاهن اعظم بود پیشگویی کرد که ایسا می باید در راه قوم یهود بمیرد و نه تنها در راه آن قوم بلکه تا فرزندان خدا را که پراکنده هستند به صورت یک بدن واحد به هم بپیوندند از آن روز به بعد آنها توتعه قتل او را چیدند بعد از آن ایسا دیگر به طور علنی در بین یهودیان رفت و آمد نمیکد بلکه از آنجا به ناهیهی نزدیک بیابان به شهری به نام افرایم رفت و با شاگردان خود در آنجا ماند اید فسح یهودیان نزدیک بود و اده زیادی از آبادی های اطراف به ارشالیم آمدند تا قبل از اید خود را تطهیر نماید آنها در جستجوی ایسا بودند و در معبد به یک دیگر می گفتند او به جشن نخواهد آمد نظر شما چیست؟

[2] اما سران کاهنان و فریسیان دستور داده بودند که هر که بداند ایسا کجا است اطلاع دهد تا او را دستگیر نماید و اما تفسیر این آیات ایسا از مرگ ایل آزر اطلاع داشت و برای زنده کردن او به نزدیکی دهکده بطنیا آمد او مایل بود به وسیله این معجزه جلال خدا را ظاهر کند و ثابت نماید قیامت و حیات است آیه سی و هشت و سی و نه پس ایسا در حالی که از دل آه می کشید به سر قبر آمد قبر قاری بود که سنگی جلوی آن گذاشته بودند ایسا گفت سنگ را بردارید مرتا خوهر ایل آزر گفت خداونده الان چهار روز از مرگ او می گذرد و متعفن شده از شاید علت آه کشیدن ایسا این بود که آن یهودیان حاضر نبودند او را آنطور که هست بپذیرند.

[3] اکثر آنها علوهیت ایسا را نادیده می گرفتند و دنبال منافع شخصی خود بودند.

[4] به هر حال ایسا در حالی که از دل آه می کشید به سر قبر آمد.

[5] گذشته بود و همانطور که مرتا گفت جسد او متعفن شده بود اما ایسا خواست سنگ را از جلو قبر بردارد آیه چهل ایسا به او گفت آیا به تو نگفتم که اگر ایمان داشته باشی جلال خدا را خواهی دید مرتا ایمان داشت که ایسا پسر خدا و مسیح است اما او میبایست از راه ایمان جلال خدا را مشاهده میکرد لازم بود که ایمان او رشد پیدا میکرد و این موضوع برای همه ایمانداران مسیح ضروری میباشد خدا مایل است نواقص ایمان فرزندان خود را برطرف سازد و آن را نمو دهد آیه چهلو یک و چهلو دو پس سنگ را از جلوی قبر برداشتند آنگاه ایسا به آسمان نگاه کرد و گفت ای پدر تو را شکر می کنم که سخن مرا شنیده ای من می دانستم که تو همیشه سخن مرا می شنوی ولی به خاطر کسانی که اینجا استاده اند این را گفتم تا آنها ایمان بیاورند که تو مرا فرستاده ای وقتی سنگ از جلو قبر برداشته شد ایسا به سوی آسمان نگاه کرد و با پدر آسمانی خود صحبت نمود او از پدر تشکر کرد که همیشه سخن او را می شنود ایسا قبلن به سران یهود فرموده بود هرچه پدر می کند پسر هم می کند اما آنها قبول نمی کردن که او از آلم بالا آمده است.

[6] ایسا می خواست کسانی که درانجا استاده بودند ایمان بیاورند که پدر او را فرستاده است.

[7] کلام خدا می فرماید زیرا خدا پسر خود را به جهان نفرستاد که جهانیان را محکوم نماید بلکه تا آنان را نجات بخشد.

[8] خدا مایل است همه آدمیان نجات یابند اما متاسفانه ادهی به مسیح ایمان نمی آورند و چنین نجات بزرگی را از دست می دهند آیه چهل و سه و چهل و چهار پس از این سخنان ایسا با صدای بلند فریاد زد ای ایل آزر بیرون بیا آن مرده در حالی که دستها و پاهایش با کفن بسته شده و صورتش با دستمالی پوشیده بود بیرون آمد.

[9] ایسا به آنها گفت او را باس کنید و بگذارید برود.

[10] ایسا که تمامی قدرت در آسمان و برزمین متعلق به او می باشد با صدای بلند فریاد زد.

[11] ای ایل آزر بیرون بیا جمعیتی که درانجا بودند می توانستند صدای بلند ایسا را بشنوند و این معجزه را از نزدیک ببینند ایل آزر در حالی که دور تا دور دست ها و پاهایش با پارچه های باریکی پیچیده شده و صورتش با دستمالی پوشیده شده بود از قبر بیرون آمد ایسا که همانند پدر آسمانی خود سرچشمه زندگی است آن مرده را باز زنده کرد دوستان مسلمان توجه داشته باشند که در کتاب قرآن نوشته شده بمیراند و باز زنده کند مسیح که چهره دیدنی خدای نادیده است به آن شخص مرده زندگی بخشید و سپس دستور داد پارچه ها رو باز کنند و بگذارند برود آیه چهل و پنج و چهل و شش بسیاری از یهودیانی که برای دیدن مریم آمده بودند وقتی آنچه را ایسا انجام داد مشاهده کردند به او ایمان آوردند.

[12] اما بعضی از آنها پیش فریسیان رفتند و کارهایی را که ایسا انجام داده بود به آنها گزارش دادند.

[13] بسیاری از سران قوم با دیدن این موجزه به ایسا ایمان آوردند.

[14] البته ایسا از درون انسان باخبر است.

[15] و همه چیز را می داند ایسا به کسی که حقیقتن به او ایمان نیاورد اعتماد نمی کند اما ایمان واقعی باعث می گردد که شخص نجات یابد بعضی از آن افراد پیش فریسیان رفتند و آنها را از کارهایی که ایسا کرده بود با خبر نمودند آیه 47 و چهل و هشتم فصل یازده هم انجیل یوهنا فریسیان و سران کاهنان با شورای بزرگ یهود جلسهی تشکیل دادند و گفتند چه باید کرد؟

[16] این مرد موجزات زیادی می کند اگر او را همینطور آزاد بگذاریم همه مردم به او ایمان خواهند آورد و آن وقت رومیان خواهند آمد و جا و ملت ما را خواهند گرفت سران کاهنان و فریسیان به منظور مشفرد نمودن دوره هم جم شدند آنها گفتند چه باید کرد؟

[17] این مرد موجزات زیادی می کند آنها نمی توانستند موجزات پی در پی ایسا را انکار کنند اخیرن او مرده ای را در حضور بسیاری از سران یهود زنده کرده بود نگرانی آنان از این بود که همه مردم با دیدن کارهای ایسا مسیح بودن او را درک کنند و به او ایمان آورند آن وقت رومیان معبد ارشالیم را تصرف کرده و شهر را ویران نماید در آن موقع رومیان بر قوم یهود حکومت می کردند و سران قوم از این موضوع ناراضی بودند آنها آرزو می کردند روزی قوم یهود مستقل شود اما متوجه نبودند که فقط خدا قادر بود این استقلال را برای آنان محیا کند سران قوم یهود خیال می کردند با دستگیر نمودن ایسا ارشالیم و معبد آن محبوز خواهد ماد ولی آنها کاملا اشتباه می کردند رد کردن ایسا باعث گردید که خدا اجازه دهد ارشالیم و معبد آن در حدود سال هفتادوم میلادی به وسیله رومیان ویران گردند آیه چهل و نو و پنجاه یکی از آنها یعنی قیافا که در آن سال کاهن اعظم بود گفت شما اصلاً چیزی نمی دانید متوجه نیستید که لازم است یک نفر به خاطر قوم بمیرد تا ملت ما به کلی نابود نشود در آن موقع قیافا داماد هننا کاهن اعزم بود او از سال هجده هم تا سال سی و ششم میلادی این مقام را داشت کاهن ازم به سایرین گفت متوجه نیستید که لازم از یک نفر به خاطر قوم بمیرد تا ملت ما به کلی نابود نشود آیه پنجا و یک و پنجا و دو او این سخن را از خود نگفت بلکه چون دران سال کاهن ازم بود پیشگوی کرد که ایسا میباید در راه قوم یهود بمیرد و نه تنها در راه آن قوم بلکه تا فرزندان خدا را که پراکنده هستند به صورت یک بدن واحد به هم بپیوندد از آنجا که قیافا در آن موقع کاهن اعظم بود او بدون آن که خودش متوجه باشد در باره مرگ ایسا پیشگوئی کرد اما مرگ ایسا نه فقط برای نجات قوم یهود بلکه برای نجات تمام مردم دنیا ضروری بود.

[18] او میبایست کشته می شد تا هر که مرگ او را به عنوان جریمه گناهانش بپذیرد نجات یابد.

[19] ایسا فرمود من گوسفندان دیگری هم دارم که از این گله نیستند.

[20] باید آنها را نیز بیاورم آنها صدای مرا خواهند شنید و یک گله و یک شبان خواهند شد مسیح ایمانداران خود را خواه یهود و خواه غیر یهود به ازویت یک بدن واحد در می آورد و خود سر این بدن می باشد و پنجاب و چهار از آن روز به بعد آنها توتعه قتل او را چیدند بعد از آن ایسا دیگر به طور علنی در بین یهودیان رفت و آمد نمی کرد بلکه از آنجا به ناهیه نزدیک بیابان به شهری به نام افرایم رفت و با شاگردان خود در آنجا ماند همانطور که کاهن ازم توصیه نمود رؤسای یهود مسمم شدند ایسا را به قتل برساند اما چون زمان تعین شده هنوز نرسیده بود ایسا به شهر افرایم رفت و با شاگردان خود درانجا ماند شهر افرایم در کتاب دوم تواریخ افرون خانده شده است اگر این دو محل یکی باشند می توانیم بگوییم شهر افرایم در شمال شرقی ارشالیم و در حدود 25 کلومتری آن واقع بود آیه 55 و 56 اید فسح یهودیان نزدیک بود و اده زیادی از آبادی های اطراف به ارشالیم آمدند تا قبل از اید خود را تطهیر نماید.

[21] آنها در جستجوی ایسا بودند و در معبد به یک دیگر می گفتند او به جشن نخواهد آمد.

[22] نظر شما چیست؟

[23] اید فسح یهودیان نزدیک بود.

[24] به همین خاطر عده زیادی به ارشالیم آمدند تا پیش از فرا رسیدن اید آین تطهیر را به جا آورند.

[25] دشمنان ایسا در جستجویش بودند و در باره آمدن او از هم سؤال می کردند به آخرین آیه فصل یازده هم انجیل یوهننا می رسیم آیه پنجا و هفت اما سران کاهنان و فریسیان دستور داده بودند که هر که بداند ایسا کجا است اطلاع دهد تا او را دستگیر نماید رؤسای یهود می خواستند ایسا رو دستگیر کنند به همین دلیل دستور داده بودند که هر کس محل ایسا رو بداند باید آنها رو با خبر نماید شنونده گرامی ایسای مسیح می دانست که برای نجات جهانیان لازم از جان خود را فدا نماید او از قبل به شاگردان خود فرمود که میبایست به ارشالیم برود و درانجا از مشایخ و سران کاهنان و ملایان یهود رنج بسیار ببیند و کشته شود و در روز سوام زنده گردد بله او به میل خود و به خاطر نجات من و شما جان خود را فدا کرد اگر این قربانی کامل و بدون نقص را نپذیری هیچ وقت از گناهانت آمرزیده نمی شوی و در آتش عبدی مجازات خواهی شد اگر تا به امروز یه گانه راه نجات را نپذیرفته ای امروز با فروتنی آن را بپذیر چون اگر کسی در این دنیا به وسیله مسیح نجات نیابد بعد از مرگ دیگر فرصت پذیرفتن هدیه نجات را نخواهد داشت حالا میتونی با ما دعا کنی و از خدا بخوای که به خاطر خون ریخت شده ایسای مسیح گناهانت رو ببخشه و هدیه نجات رو بهت عطا کنه دعا میکنی پروردگار آدل اعتراف میکنم گناهکار هستم ممنونم که مسیح بی گناه به عوض من کشته شد و خون پاکش بر سلیب ریخته شد تا من بتونم نجات پیدا کنم و با تو زندگی جاوید داشته باشم حالا به مسیح پس از مرگ زنده شده اعتماد می کنم و او را به عنوان خداوند و نجات دهنده خود اعلام می نماییم به نام ایسای مسیح می تلبیم آمین موسیقی